جدول جو
جدول جو

معنی زاده شده - جستجوی لغت در جدول جو

زاده شده
متولد شده
تصویری از زاده شده
تصویر زاده شده
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساده شده
تصویر ساده شده
Simplified
دیکشنری فارسی به انگلیسی
सरल किया हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
ได้รับการทำให้ง่ายขึ้น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زده شده
تصویر زده شده
دلزده شدن، متنفر گشتن بیزار شدن: (از همه مردم زده شده بود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رانده شده
تصویر رانده شده
طرد شده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زنده شدن
تصویر زنده شدن
از نو حیات یافتن، زنده گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره شده
تصویر پاره شده
Tattered
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چیده شده
تصویر چیده شده
Stacked
دیکشنری فارسی به انگلیسی